زیبایی و دیگر هیچ

سرانجام این زیبایی ست که جهان را نجات می‌دهد

زیبایی و دیگر هیچ

سرانجام این زیبایی ست که جهان را نجات می‌دهد

پسر ( برادران داردن )
سبک خاص داردن ها



اولین چیزی که پس از تماشای پسر  به نظرمان می رسد، سادگی بی نظیر
 آن است
:
« در یک مرکز بازپروری، اولیویر، که کارش آموزش نجاری و کار با چوب به
بچه هاست ، با پسری
رو به رو می شود که بعدا می فهمیم قاتل پسرش بوده
است. اولیویر پسر را می پذیرد. او به
نوعی فراموش می کند که مشغول آموزش
به پسری است که در واقع قاتل پسرش بوده است
و فیلم پسر، همین خط
داستانی ساده را دستمایه ی خود قرار داده است تا حدود ۱۰۰ دقیقه،
تماشاگر
خود را درگیر چیزی کند که احتمالا نمونه اش را کمتر تجربه کرده است. برادران داردن

در این فیلم بشدت روی سبک خاص خود پافشاری می کنند. به نظر می رسد  آنها
در ابتدا
مصمم اند که: داستان ( هر چند ساده ی ) فیلم را آرام-آرام تعریف کنند؛ تا
آنجا که می توانند
و لازم است، از نماهای بسته استفاده کنند.؛ دوربین خود را به
حالت سوبژکتیو نگه دارند؛
بشدت بر روی جزئیات کار کنند؛ در هر حالتی از موسیقی
استفاده نکنند و
...

 

صحنه ای را به خاطر می آورم که در آن، اولیویر در نمایی بسته در راهرو دیده
می شود. ایستاده
است و نگاهش به جایی خیره. دقیقا نمی دانم چند ثانیه اما به
هر حال در زمانی نسبتا طولانی،
او را به همان حالت تماشا می کنیم. تماشا می کنیم
و منتظر هستیم. و پس از آن زمان طولانی،
حرکت دوربین به انتظارمان پایان می دهد:
پسری نوجوان در گوشه ی راهرو خوابیده است
.
شیوه ی روایت در این صحنه، نمونه ی
اعلایی است از شیوه ی روایت در کل فیلم. در پی این شیوه
، تماشاگر سوال می کند
و انتظار می کشد. مثلا می پرسد: این زن کیست؟ و جواب خود را
پس از گذشت نیمی
از فیلم می گیرد و می فهمد که زن، همسر سابق اولیویر است. و به همین
شکل،
همه چیز در پسر برادران داردن در ابتدا سوالی است و پس از گذشت زمانی نسبتا
طولانی،
گره گشایی می شود.

 

پایان فیلم پسر همچون پاسخی می ماند. به پرسشی. پرسشی که شاید در همین
سینما تا به
حال چند بار مطرح شده باشد.( از جمله در چهارصد ضربه ی تروفو ) اینکه
آیا باید کودکان و نوجوانان بزهکار را همانند دیگر مجرمان مجازات کرد؟ مقصر واقعی
کیست؟ کودک؟ جامعه؟ برادران داردن پاسخی ساده دارند: الیویر و کارآموز نوجوانش
به کمک هم الوارهای چوب را پشت ماشین می گذارند. تیتراژ آغاز می شود.شک
داریم که این جا پایان فیلم بود یا آن که ناقص نشانمان دادند؟ اما نه، دیگر چیز
بیشتری برای گفتن باقی نمانده. پس پذیرفتن چنین پایانی کار سختی نخواهد بود.
و داردن ها راه حل خود را چنین بیان می کنند: آموزش. بله، در جامعه ی ایدآل آنها،
اولیویر تنها یکی از افرادی است که می تواند به قاتل پسرش کار بیاموزد. اولیویر های
این جامعه، چنین کاری را انجام می دهند چرا که خوب می دانند مقصر واقعی کیست. 

نظرات 2 + ارسال نظر
[ بدون نام ] جمعه 28 اسفند‌ماه سال 1383 ساعت 09:01 ب.ظ http://pooleziadi.blogsky.com

امین یکشنبه 30 اسفند‌ماه سال 1383 ساعت 02:02 ق.ظ http://detour.blogsky.com

سلام! من چندباری پشت سرهم سر زدم و دیدم که آپدیت نکردی! بی‌خیال شدم... اما حالا همین‌جوری اتفاقی دوباره سر زدم و دیدم ای وای! چه عقب افتادم! .... ایول! از لئونه هم که نوشتی!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد